انقلاب ما

وظیفه نسل پرنشاط و جوان دانشجو؛ تداوم و تکامل خط مستقیم انقلاب است

انقلاب ما

وظیفه نسل پرنشاط و جوان دانشجو؛ تداوم و تکامل خط مستقیم انقلاب است

انقلاب ما

قرار بر این شد تا نوشته های دوستانتون در هیئت عاشقان اهل بیت (علیه السلام) به صورت مکتوب در این وبلاگ قرار بگیره تاهممون هرز چند گاهی سری بزنیم به این نوشته ها و تکرار بشه گفته های گذشته و یادمون بیاد که چی قرار گذاشته بودیم با خودمون وقتی این نوشته ها رو میشنیدیم.

۱۵ مطلب با موضوع «نکته های ناب» ثبت شده است

نویسنده : سعید حاجی پور


بسم الله الرحمن الرحیم


و پیش از تو (نیز) نفرستادیم جز مردانی از اهل شهر ها را که به آنان وحی می کردیم. آیا در زمین گردش نکردند تا عاقبت کار کسانی را که پیش تر بوده اند بنگرند؟ وقطعا سرای آخرت برای پارسایان بهتر است. آیا نمی اندیشید؟ قرآن شریف سوره یوسف 


نگاهی به تاریخ قسمت 1


گویند در جنگ احد، آن هنگام که تیراندازان از فرمان رسول خدا سرپیچی کردند و برای خرید دنیا آخرت را فروختند، دشمن به فرماندهی خالد بن ولید حمله ای سخت به سپاه اسلام کرد و از پشت سر شروع به تار و مار کردن سربازان سپاه حق نمود و این جا بود که جان دردانه ی عالم امکان، فرستاده ی خداوند متعال به خطر افتاد، یاران خاص حضرت گرد او را گرفتند، در سپاه کفر 5 تن هم قسم شدند تا زمین را از حجت خالی کنند، یکی از این ها "ابی خلف" بود.

وی از کسانی بود که به وسیله ی خود پیامبر از پای درآمد. و هنگامی که او به نبرد با پیامبر آمد حضرت نیزه ای از یکی از اصحاب گرفت و او را از اسب به پایین انداخت. با اینکه زخم ابی خلف ظاهری و سطحی بود ولی به قدری ترس او را فراگرفته بود که هرچه دوستان او را دلداری می دادند آرام نمی گرفت و می گفت :

محمد در مکه در جواب من که به او گفتم " تو را خواهم کشت، گفته است بلکه من تو را خواهم کشت و او هرگز دروغ نمی گوید"

این زخم و ترس کار او را ساخت و وی در راه برگشت به مکه جان سپرد.


انسان چقدر می تواند طغیانگر شود که حتی به یقین خود هم اعتماد نکند ....... ما هم درس بگیریم....... اگر به معاد یقین داریم......... یا علی


نظرات دوستان بعد خواندن این مطلب:


خوبه تلاش کنی بهترم می شه!!

................................................................

بسم الله

روزی عمر سعد در جوانی به حسین(ع) گفت: حسین؛این مردم دیوانه اند؛می گویند من تو را خواهم کشت...

انسان چقدر می تواند طغیانگر باشد که به یقین خود هم اعتماد نکند..

ما اهل کوفه نیستیم؟!

...............................................................

و نظر شما؟؟؟

  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی

نویسنده : سعید حاجی پور

داشتم فکر می کردم که چرا برخی تحمل شنیدن اشتباه خود را ندارند.

داشتم فکر می کردم که چرا "مومن آینه مومن است" را فراموش می کنیم

داشتم فکر می کردم که چرا برخی با منت گذاشتن مثال عینی "حبطت اعمالهم"

می شوند و پاداش بخشش خود را تباه می کنند.

داشتم فکر می کردم که در این ماه محرم ، از صبر زینب دم می زنیم، ولی

لحظه ای دم نمی زنیم و صبر نداریم.

داشتم فکر می کردم اگز زکات را باید قربتا الی الله پرداخت کرد، چرا برخی

در پرداخت زکات هم روابط را جایگزین ضوابط می کنند و به هرکه بخواهند

زکات می دهند و برخی را محروم می کنند.

داشتم فکر می کردم که اگر " زکات العلم نشرها" است ما همیشه و تا آخر عمر

محتاج این زکات هستیم، خواه به ما بدهند خواه ندهند.

داشتم فکر می کردم که چرا دیگر هیچ کس به هیچ کس حسن ظن ندارد و همه فقط

و فقط نیمه خالی لیوان را می بینند.

داشتم فکر می کردم که چرا گاهی فراموش می کنیم آن شش خصلت را که مومن

نباید داشته باشد" سخت گیری، بی خبری،حسادت،لجاجت،دروغگویی و تجاوز" و

گاهی چقدر سخت گیر می شویم.

داشتم فکر می کردم که به یاد سخن مولا افتادم که فرمود:"ای کمیل! هیچ

حرکت و کاری نیست، مگر اینکه در آن حرکت تو نیاز به معرفت و شناخت داری"

و چقدر شناختن انسان ها سخت و دشوار شده است.

داشتم فکر می کردم که دریافتم همه این امور شامل حال اینجانب هم می شود.

  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی

نویسنده : سعید حاجی پور


بسم الله

قبل نوشت:

نیت کرده بودم یک ختم قرآن داشته باشم برای حل مشکلی، از ابتدا شروع کردم، روز دوم؛ آیات 6 تا 13 سوره مبارکه بقره. تا به حال و در این چند سال که چند ده بار این آیات را خوانده بودم، در آن تامل نکرده بودم.

اصل نوشت:

ای پیامبر،این کافران برایشان یکسان است هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی؛ آنها ایمان نمی آورند.(6)

خدا بر دل ها و گوش هایشان مهر نهاده است، زیرا بر دیدگانشان پرده ای بوده است پس نه خود می توانند حق را درک کنند و نه با هدایت دیگران به راه می آیند، و برای آنان عذابی بزرگ خواهد بود. (7)

و از مردم کسانی اند که می گویند: به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده ایم، در حالی که مومن نیستند. (8)

با خدا و کسانی که ایمان آورده اند سخت نیرنگ می بازند، ولی جز خود را فریب نمی دهند، و این را در نمی یابند. (9)

در دل هایشان بیماری شک و تردید نهفته بود؛ از این روی به نفاق خو گرفتند، و خدا به کیفر آن بر بیماریشان افزود. و برای آنان به سبب این دروغ که می گفتند، عذابی دردناک خواهد بود. (10)

و چون به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید، گویند: جز این نیست که ما اصلاحگرانیم. (11)

بدانید که آنان فساد گرند، ولی خود درنمی یابند. (12)

و چون به آنان گفته شود: شما نیز همان گونه که مردم ایمان آورده اند ایمان بیاورید، گویند: آیا چنان که بی خردان ایمان آورده اند ایمان بیاوریم؟ بدانید که آنان خود بی خردند، ولی نمی دانند. (13)

بعد نوشت:

داشتم فکر می کردم چرا در بعضی از ما دیگر هشدار ها اثری ندارد. و دیگر حق را درک نمی کنیم.

داشتم فکر می کردم که چطور به روز رستاخیز ایمان داریم و باز آلوده به گناه می شویم.

داشتم فکر می کردم چرا شک و تردید در دل هایمان موج می زند.

داشتم فکر می کردم چطور به اسم دین و ایمان تیشه به ریشه ی اسلام می زنیم.

داشتتم فکر می کردم که چطور برخی از خواص از عوام مردم جا می مانند.

بعد از همه ی این فکر کردن ها ترسیدم و با خود گفتم:

نکند ما هم کافر باشیم و خود خبر نداریم چرا که نشانه های کفر در وجود خیلی از ما وجود دارد

  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی

نویسنده : سعید حاجی پور


بسم الله

قبل نوشت:

چند وقتی ذهن یاری نمی کرد از خود بنویسیم و آن موقع که سخنانی این چنین گرانبها در اختیار است، قلم ناچیز ما آنقدر عرق شرم می ریزد تا که خشک می شود و دیگر نمی نویسد.

اصل نوشت:

در گذشته برادری داشتم، برادر دینی، که در نظرم بسیار بزرگ بود. آنچه او را در چشم من بزرگ جلوه می داد، کوچکی دنیا در نظر او بود. از سلطه شکمش آزاد بود، آنچه را نداشت هوس نمی کرد، و آنگاه که داشت زیاده روی نمی کرد. به ظاهر، ناتوان و مستضعف بود، اما هرگاه زمان تلاش و جدیت فرامی رسید، همچون شیری خشمگین بود. تا نزد قاضی نمی رفت دلیلی مطرح نمی کرد و کسی را که عذری داشت سرزنش نمی کرد، تا آنکه عذر او را می شنید. 

از هیچ دردی شکایت نمی کرد و نمی نالید، مگر هنگامی که بهبود یابد. به آنچه می گفت عمل می کرد و آنچه خود عمل نمی کرد، به دیگران نمی گفت. اگر بر کلام، مغلوب می شد، بر سکوت مغلوب نمی گشت. برای شنیدن حریص تر بود تا گفتن. وقتی دو کار پیش می آمد، آنچه را نزدیک تر به هوای نفس بود ترک می کرد.

بر شما باد که به این خصلت ها روی آورید و در این زمینه ها به مسابقه بپردازید و اگر نمی توانید همه ی اینها را در خود فراهم آورید، هر چقدر که می توانید، در حد توان خود به آنها عمل نمایید و بدانید که عمل به اندک از اینها، بهتر از واگذاشتن بسیار است.

بعد نوشت:

نهج البلاغه، حکمت 289

بعضی گفته اند آن برادر و دوست " ابوذر غفاری" بوده است، یا " عثمان بن مظعون" یا دیگری.

سرانجام:

دارم دنبال همچین دوستی می گردم ......................


  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی


و چه زیبا خواجه عبد الله انصاری ترسیم می کنه مومن رو از زبان حق: 

بسم الله الرحمن الرحیم. شادی مؤمنان درین دنیا شنیدن نام خدا و سخن او است. و در آن جهان از دیدار و سلام او است. مؤمن کسی است که به زبان نام او می‏گوید و به جان و دل رضای او می‏جوید و دست از اغیار می‏شوید و نسیم گل وصال او می‏بوید و در میدان بندگی او می‏پوید و بر زبان حال می‏گوید:
نام تو مرا مونس و یار است به شبو ز ذکر توأم هیچ نیاساید لب

تفسیر ادبی و عرفانی / سوره الطارق

  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی