انقلاب ما

وظیفه نسل پرنشاط و جوان دانشجو؛ تداوم و تکامل خط مستقیم انقلاب است

انقلاب ما

وظیفه نسل پرنشاط و جوان دانشجو؛ تداوم و تکامل خط مستقیم انقلاب است

انقلاب ما

قرار بر این شد تا نوشته های دوستانتون در هیئت عاشقان اهل بیت (علیه السلام) به صورت مکتوب در این وبلاگ قرار بگیره تاهممون هرز چند گاهی سری بزنیم به این نوشته ها و تکرار بشه گفته های گذشته و یادمون بیاد که چی قرار گذاشته بودیم با خودمون وقتی این نوشته ها رو میشنیدیم.

۷ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

تاکسی‌نوشت!


رادیو (در حالی که خرخر می‌کند): ایمیل‌های «کلینتون» ارتباط مقامات افغان‌ مرتبط با سازمان سیا را فاش کرد.  وزارت امور خارجه آمریکا از فاش شدن ایمیل نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری۲۰۱۶  این کشور در مورد مقامات افغانی که از سازمان سیا حقوق دریافت می‌کردند خبر داد!

 

راننده (در حالی که با کف دست به فرمان ضربه می‌زند): کاش این دم انتخاباتی، اسامی مواجب بگیرهای آمریکا تو ایران هم لو بره...

مسافر جلویی: این که چیزی نیست، همین الان تو کانال تلگرام بی‌بی‌سی فارسی، اسامی لیست فلانی منتشر شده!

راننده: داریش ببینم الان؟!

مسافر جلویی (در حال گشتن در گالری عکس گوشی): اینهاش!

من: مگه میشه؟ اسامی خیلی‌ از بزرگوارها تو این لیستهاست! یعنی این‌همه حضرات مواجب بگیر دشمن‌اند؟! این چه حرفیه آخه...؟

راننده (رو به من): نه پسرجان! به حضرات که تردیدی نیست، اما به انگلیسیا چرا.

مسافر جلویی: اصلا گیرم که نون‌خور استکبار نیستند، که نیستند؛ حداقل کاری که ازشون انتظار میره اینه که از حمایت دشمن از اونها اعلام برائت کنند و مرزبندی داشته باشند.

مسافر عقبی: بریزین دور این حرفا رو بابا، چه اشکالی داره بی‌بی‌سی فارسی هم لیست ارائه کنه؟! مگه ایرانی نیستن؟

راننده: داداش! مگه هرکی فارسی حرف بزنه و چارتا عکس با تخت جمشید داشته باشه، ایرانیه؟! انگلیس، دشمن ما نباشه، پس ننه‌جون من لابد دشمن ملته!!

مسافر عقبی: حرف مفت که کنتور نمیندازه، یه مشت *** و نفهم دور هم جمعین که چشمتون فقط به بیست و سیه! اصلا ادب مرد به ز دولت اوست...پیاده میشم!

مسافر جلویی: این چرا فوری لفت داد؟!

من: یعنی هنوز پیدا میشن کسایی که از 88 تا الان دست دشمن رو ندیده باشن؟!

راننده: دست و پای دشمن که جای خود داره، هنوز یه عده حاضر نیستن بگن انگلیس و امریکا، بدخواه این مملکتند...

(و همزمان موج رادیو را عوض می‌کند)

رادیو: (صدای امام(ره) در حال پخش است) «...آن روزى را که امریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت. آن روز که کارتر و ریگان (1) از ما تعریف کنند معلوم مى‏شود در ما اشکالى پیدا شده است، آنها باید فحش دهند و ما هم باید محکم کارمان را انجام دهیم...[1]»



[1] صحیفه امام، ج‏18، ص: 242

  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی
بازخوانی آرمان شهدای غواص بعد از چندماه...

یک مرثیه‌ی صد و هفتاد و پنج نفره‌

 ]جا داشت برای تک تک شما صد‌و‌هفتاد‌و‌پنج غریب، صد‌و‌هفتاد‌و‌پنج مرثیه‌ای جدا بنویسم.

حق آن بود که پدر رنجور و مادر از رمق افتاده‌تان به یاد غریبی شما خون گریه کنند؛ بلکه همه کسانی که از "آبی" نوشیدند که شما برای دفاع از آن "به آن" زدید ، بر "خاکی" قدم گذاردند که برای پاسداری وجب به وجبِ آن "در آن" زنده به گور شدید، از هوایی تنفس کردند که آسمانش را دروازه‌ی جهنمی برای دشمن ساختید و در سایه دینی زندگی کردند که شما تربیت‌شدگان آن مکــتب‌اید...

حق آن بود نه با افسانه و اسطوره‌های خیالی که با قصه‌ی صد‌و‌هفتاد‌و‌پنج مردِ سلحشورِ واقعی، کودکان‌مان را به خواب می‌کردیم.

و حق این بود با صد‌و‌هفتاد‌و‌پنج روایت هنرمندانه، برای صد‌و‌هفتاد‌و‌پنج سال، هنر تصویر و سینمای ما حرفی تازه برای گفتن داشت.

جا داشت به حقّ یک‌رنگی ظاهر و باطن صد‌و‌هفتاد‌و‌پنج نفره‌تان، هر کدامـمان مانند جعبه مدادرنگی، صد‌و‌هفتاد‌و‌پنج رنگِ متضاد نمی‌شدیم...

و جا دارد به یاد وحـدت‌تان، و پشت هم‌ایستادنـتان، ما نیز مرام صد‌و‌هفتاد‌و‌پنج نفره‌گی پیشه کنیم و " در حضور دشمن" ریش هم را نکشیم و ریشه یکدیگر را نسوزانیم.

به خیال خام خودشان شهید را زنده به گور کردند، نیــــست و نابود... اما تا به امروز، سالی بر ما نگذشته است مگر آن‌ بذری که دشمن سی سال پیش در خاک سرد و نمور خود پنهان نمود، جوانه زد و رشد کرد، ثمر داد و بازگشت.

مرثیه‌تان‌ را باید از زبان خودتان شنید؛ انگار روضه‌ی شما صد‌و‌هفتاد‌و‌پنج نفر، یکی‌ست.

حتم دارم آن آخرِ کار، سرهنگ بعثی دلش لرزید...آن وقتی که دستور داد دستانـتان را محکم ببندند و شیردلی با آهنگ کـشداری فریاد زد: یا عَلــــــــــــــــی!

و ذکر زیر لبتان، هم‌رنگ سربندتان، یاعلی و یا‌فاطمه شد...

با لگد دشمن وقتی خاکِ کفِ گودال از صورتتان بوسه چید، در آن وانفــسا، ذکر همه نوحه‌ی کوثریِ جماران شد:

آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک/ نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک..

در حسینیه‌ی گودال، افسوس که دست میدان‌دار بسته بود.      [

 

 

شادی همه شهدای تاریخ اسلام، از عصر رسول‌الله تا عصر بقیه‌الله، صلواتی هدیه بفرمایید.

علی متین فر- 1394



  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی

سوریه؛ سنگر مقاومت

رضا علوی


انتخابات ریاست جمهوری سوریه با گذشت حدود 3 سال از آغاز جنگ داخلی سرانجام برگزار گردید و بشار اسد با 88 درصد کل آرای ماخوذه رئیس جمهور قانونی مردم سوریه شد. 1

حال که دولت با کمک و هم‌راهی ملت انتخاباتی باشکوه را برگزار نموده، به راستی چه شده که این دولت‌های کت‌شلواری اروپایی، مقابل این امر باصطلاح دموکراتیک از منظر خودشان، ایستاده اند تا جایی که در چند کشور اروپایی اجازه‌ی برگزاری انتخابات قانونی را به ملت سوریه ندادند؟ 2

چه شده است که خونتان به جوش آمده از این جوش و خروش مردمی؟!3

چه شده که استقلال مردمی، شما را آن‌چنان آزرده که این انتخابات را "بی آبرویی" برا ی نظام سوریه می‌دانید؟

و حال که شما چشمان مردمان‌تان هستید، بچرخانید تک چشم‌های خود را و ببینید این عظمت مردمیِ در قالب جمهوری را، که خود بر اجرائی شدن آن پافشاری می کردید!4

دگر بس است این اراجیف‌گویی‌های مدرن که دگر رنگ ندارد در نزد مردمان جهان و همه پی برده اند به مکرتان و در آخر توصیه می کنیم

بیشتر به فکر اجساد کشته‌شدگان خود و هم پیمانان خود در خاک سوریه باشید تا (به قول شما) مردم و ملت سوریه! 5

****

1.  به گزارش خبرنگار فارس، میزان شرکت‌کنندگان در انتخابات 73.42 درصد  بوده ، که بشار اسد با کسب 10 میلیون و 319 هزار و 723 رأی و 88.7 درصد آرا پیروز انتخابات لقب گرفت.

2.  به گزارش شبکه تلویزیونی العالم، امارات، فرانسه، آلمان و بلژیک در اقدامی مداخله‌جویانه، اعلام کردند که از برگزاری این انتخابات جلوگیری می‌کنند.

سایت "صوت المنامه" نیز روز 6 خرداد 93 اعلام کرد که "بحرین" و "عمان" تنها کشورهای عربی هستند که انتخابات ریاست جمهوری سوریه در آنجا برگزار می شود.

3. به گزارش فارس، "لورن فابیوس" وزیر خارجه فرانسه در اظهاراتی طعنه‌آمیز گفت: «سوری‌هایی که در انتخابات ریاست جمهوری سوریه شرکت می‌کنند، بین بشار و بشار حق انتخاب دارند».

4. روزنامه صهیونیستی «جروزالم‌پست» نوشت، «مری هارف»، سخن‌گوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «انتخابات ریاست‌جمهوری سوریه یک بی‌آبرویی است. امروز، اعتبار بشار اسد در مقایسه با اعتبار دیروز او افزایشی نداشته است.»

5.  به گزارش شبکه تلویزیونی العالم ، تابعیت بیشتر افرادی که تاکنون در جریان ناآرامی های سوریه دستگیر، کشته و یا زخمی و سپس شناسایی شده‌اند به حدود بیش از ۲۰ کشور جهان می‌رسد.

این افراد از کشورهای لیبی، الجزایر، تونس، مصر، اردن، ترکیه، عراق، پاکستان، بنگلادش، چچن، فرانسه، بلژیک ،انگلیس، مالی، سومالی، موریتانی، لبنان، افغانستان، کویت، عربستان، مغرب، یمن و ... هستند.

  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی

نویسنده: امیرعلی حسام

نوشتن برای روز معلم در بزرگسالی مثل انتخاب یک کادوی خوب برای معلم در دوران خردسالی، هر دو به یک اندازه سخته!

از خودم پرسیدم، چطور یک ایرانی مسلمون می تونه مغز متفکری مثل مرتضی مطهری رو به قتل برسونه؟! این بود که جست و جو کردم در مورد گروهک فرقان.

سرکرده: اکبر گودرزی/ تحصیلات:روحانی جوان و تندرو با روحیه ای ضد روحانیت /  سال تأسیس: 1356 / نحوه عضوگیری: از جلسات قرائت و تفسیر قرآن اکبر گودرزی / مهم‌ترین محور فعالیت: در یک کلام، ایدئولوژی/ ایدئولوژی آنها بشدت متأثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و برداشت غلط از آثار مرحوم دکتر شریعتی بود به طوری که معمولا بر روی جزوات خود جملاتی از این دو منبع به چاپ می‌رساندند. عملیاتهای مسلحانه این گروه در آینده، نتیجه مستقیم منش فکری رهبر این گروه بود.

در همین راستا نیز شروع به نشر تفسیرهای خود از قرآن کردند، تفسیر به رای هایی که واکنش شهید مطهری را درپی داشت بطوریکه ایشون تو مقدمه کتاب «علل گرایش به مادی‌گری» تحت عنوان ماتریالیسم در ایران، سخت به تفسیر و تعبیر این گروهک حمله‌ کرد. مثلا آنها در تفاسیر خود، در داستان حضرت یوسف(ع)‌، گرگ رو به معنای ضد انقلاب گرفتند که حضرت ‌یعقوب(ع)‌، یوسف را برای به دام انداختن ضد انقلاب به سوی اونها فرستاده است‌، یا قیامت رو به دوره انقلاب تفسیر می کردند و می گفتند: یومنون بالغیب، یعنی کسانی که فعالیت های سیاسی زیرزمینی می کنند! حرف هایی که در فضای مسموم آن روزها، خریدار پیدا می کرد.

 این گروه بی ترمز که تو مسائل ایدئولوژیکی به هیچ جا نرسید، روحانیت رو ضد توحیدی‌ترین عناصر جامعه می‌دونست و با استناد به آیه «فقاتلوا ائمه الکفر» شروع به ترور مهره‌های اساسی انقلاب اسلامی کرد که دومینش معلم شهید، مطهری بود.

بزرگ معلم بشریت، رسول خدا(ص) فرمودند:«حق سه نفر را جز منافق کوچک نمی شمارد: آن که مویش در اسلام سفید شده، پیشوای دادگــر و معلم خوبی ها.» (مفاتیح الحیات/ص 359)

نویسنده : علی متین فر

راست و مستقیم سر اصل مطلب!

این که بعد از یک ماه و اندی از شروع نیم سال تحصیلی به بهانه ی انتخابات از ترم بی جان بهاره دانشگاه ها کوتاه کنند و نفس آموزش و تعلّم رو با عقب آوردن امتحانات پایان ترم بگیرند و نیز از استادان و متربیان انتظار جمع بندی و همکاری داشته باشند واقعاً جفای بزرگی در حقّ "علم"، "معلم" و "دانش جو"ست، و نیز کلاه گشـــادیست بر سر ملت دانشجوپرور!

این که هدف از این کار همکاری و حضور موثر دانشجویان در عرصه انتخابات ریاست جمهوری اعلام بشود صرفاً ماستی بوده که با فرچه بر سر اساتید و دانشجویان مالیده شده است!

این که به بهانه ی احتمال تکرار وقایع نابخشودنی سال 88 و پیشگیری آن، مصلحت اندیشی کرده اند تا امتحانات را خیلی زودتر از موعد برگزار کنند حتماً هدف مقدسی داشته - امنیت و نظم انتخابات و..- که هیچ وسیله ای - ضربه به ارکان آموزشی دانشگاه- آن را توجیه نمی کند!

اگر قرار باشد مدیران مربوطه در انتخابات های خردادماه هرچند سال آینده از این رویه بهره بگیرند پس بهتر است ترم بهار دانشگاه ها یکــسر تعطیل اعلام شود، چرا که منهای تعطیلات آنچه می ماند مختصر وقتیست برای رزرو غذا وصرف نماز و ادای ناهار!    

مگر نه این است که رهبری معظّم به جوانان اعتماد داشته که آن ها را "افسران جنگ نرم" نامید؟

مگر نه این است  که هرکسی بعد از آن وقایع فتنه گون، امسال بخواهد دست به جنجال و آشوب بزند دیگر معترض خیابانی نیست بلکه مزدور و برانداز است و برای مقابله با او دیگر درنگ جایز نیست؟

مگر نه این است که امسال دیگر این توبمیری ها از آن توبمیری ها نیست و ملت که از آن حوادث تلخ، آبدیده شده اند قطعاً پیش دستی نسبت به آن وقایع احتمالی خواهند کرد؟

بنا به آرایه تکـــرار، «هدف وسیله را توجیه نمی کند!»

آخر اینگونه که "افسران جوان جنگ نرم" را آماده باش نمی دهند!                   

سربازان با "استرس های شب امتحانی" و "نمرات آنچنـــانی" و "شیفت بده جان فلانی" دیگر تا امتحان بیست و چهارم خرداد (انتخابات) رمقی برایشان نمی ماند!

با این مصلحت اندیشی های بدموقع، قله های رفیع علم که هیچ، تا دامنه کوه علم هم به زور خودمان را لت بکشیم!

این دانشجو[1] بیدار است و آن دانشجو بیچارست!

                                   شب زنده دار مانده برای هـضم درسهای نو و تلنبار!

  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی

نویسنده : سعید حاجی پور

بهار 84 همزمان بود با ورود مردی به دنیای سیاست که بعدها دوستانش او را "معجزه‌ی هزاره سوم" نامیدند. عرصه انتخابات ریاست جمهوری نهم، عرصه ورود بزرگان و نام آوران سیاست به میدان بود و کمتر کسی گمان می‌کرد احمدی نژاد با آن جسم لاغر و نحیف و با آن کاپشن های معروفش گوی سبقت از همه ی عبا به دوشان و کت و شلوار پوشان برباید. 

در میان شعار های "دولت رفاه"، " ایران برای همه ی ایرانیان"، " زندگی خوب، برازنده ی ایرانی" ، " هوای تازه با دولت امید"، " پرداخت ماهیانه پنجاه هزار تومان" و " برای مقابله با اختناق و و حشت به هاشمی رأی می دهیم"، این شعار"  مبارزه  با فقر و فساد و تبعیض " بود که توانست در دور اول انتخابات 5711696 طرفدار داشته باشد و زمینه آن فراهم گردد تا برود به میدان رقابت با شعار "HASHEMI 2005" در دور دوم که البته اینبار 17284782 نفر طرفدار مبارزه با فقر و فساد و تبعیض شدند.


به ادامه مطلب مراجعه نمایید ...


  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی

نویسنده : علی متین فر

پرونده ای در مورد هجمه ی بی سابقه به آیت الله جنتی

عمر با برکتش را دستمایه ی غرض ورزی کرده اند و گاه او را تا زمان دایناسورها عقب می برند و گاه تا جنگ آخرالزمان جلو؛ او را –العیاذ بالله- از ابتدا همراه خدا می خوانند و تا بعد از افول خورشید سرزنده و شاداب!

چشمان دشمنانت کور پیرمرد! از راه منطق حریفت نمی شوند، دستاویزشان تمسخر عمر با برکت توست.

گاه تپق هایت را در بوق و کرنا می کنند گاه به اشک هایت لبخند می زنند، گاه ...!

یاد عمر نوح (ع) می افتند وقتی تو را می بینند و یاد استواری نوح (ع) می افتیم وقتی تمسخر آنها را می بینیم؛

یاد روز آخر دنیا می افتند و خنده ات می زنند و یاد روز جزا می افتیم وقتی می بینیم در آن شلوغی چطور دست به دامان تو می شوند و عبایت را می کشند شاید ازشان راضی شوی!

آخر به چه قیمتی راضی به جسارتت می شوند؟ تقصیر توست حاجی!  سر راه خواسته های شوم اجنبی چون کوه ایستاده ای آنها هم از فرط بیکاری برایت لطیفه می سازند- لطیفه هایی زبرتر از کرباس- بعد برای اینکه ابهتت را در چشم ملت بشکنند و جایگاهت را بی ارزش، آن را میان مردم Share می کنند و آنها که از تو، از هدفت و راهی که بر آن استواری بی خبرند، Like  می کنند!

و بغضم آنجا ترکید که لای کتابی به این حدیث برخوردم:« راوی گوید که امام صادق علیه السلام به من فرمود: از احترام به خدای عز و جل، احترام به پیرمرد مؤمن است و هر کس مؤمنى را گرامى دارد،گرامى داشتن خدا را آغاز کرده است و هر کس پیرمرد مؤمنی را سبک بشمارد، خدا کسى را بگمارد که تا پیش از مرگش او را سبک بشمارد[1]

جنتی هستی دیگر! جنت و بهشت، جنتی و بهشتی! چقدر شبیه هم شدید...بهشتی را آن طور در نظر مردم "بی آبرو" کردند و تو را این گونه...می دانم دلت گرم راهیست که بر آن صبوری! همان خدایی که جزای بهشتی مظلوم را "آبرو"ی مضاعف قرار داد پاداش تو را هم خوب می دهد..اصلا پاداش هرکس که این طور صبر کند با اوست! شیخ! یک قوم پشت سرت می خندند و این چه راهیست که تو را این گونه نسبت به خنده های پشت سرت بی ملاحظه می کند؟!

چه آرامشی داری پیرمرد! به آرامشت غبطه می خورم...

بی تعارف می گویم خدایا! برای غضب دشمنانت می گویم خدایا! از عمر من بکاه و بر عمر جنتی ها بیافزای! آمین.  ما بقی در ادامه مطلب ...


[1] - کافی ج ‏2 ص 658 ح 5

  • انقلاب ما... / گام اول خودسازی