به نام او
نمی دانم چه بگویم از این روز های دنیا، که از سویی نمایشگاه دشمنی ها و خصومت های برخی و از سوی دیگر کم خردی و نادانی دسته ای دیگر است.
نمی دانم چه کنیم تا برخی دانایی خود را از کف ندهند و بشنوند و ببینند آنچه در پیش روی دارند. چشم ها را بسته اند و انگشت در گوش های خود نهاده اند و داد می زنند :
انقلاب. انقلابی مردمی .
بیداری. بیداری اسلامی.
برادر از دسترفت انقلاب !
خوابید، کدام بیداری !
" مردم بیدار شدند و بانگ انقلاب شما را با گوش جان شنیدند . اما پلک های خسته ی شما سبب گشت تا مصر را با تمام تمدن و پیشینه ی آن با اندک توانی به صحنه ی درگیری ها بکشاندن، این دشمنان دوست نما."
باید پرسید: برادرانم کجاست آن بیداری؟ --- کجاست آن انقلاب مردمی تان؟( که انقلاب را باید از دل آغاز نمود.)
سخن حق را نشنیدید
و
دشمنی ها را ندیدید
و
تجربه ای به نام "جمهوری اسلامی ایران" را ، غنیمتی برای ادامه و به سرانجام رساندم حرکت بزرگ خود قرار نداده بودید.
و بنظر میرسد فقدان رهبری ضعف حرکت و خیزشتان بود و شاید هم این فقدان را توجیهی نمایید برای بیان این دست آورد ضعیف تان!
ولی برادران !
رهبری بود و هست ، بسته بود چشم ها و گوش ها و ندیدید و نشنیدید، پند ها و رهنمود ها را.
برادران نمی دانم سبب این صحنه ها غرور بوده یا ساده انگاری و یا شاید هم ...
نمی دانم ...
سخنان ولی امر مسلمین جهان امام خامنه ای :
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در بهمنماه 1390 در خطبههای نماز جمعه خطاب به گروههای سیاسی مصری فرمودند: برادران و خواهرانم! مراقب این امانت بزرگ باشید. غرور و نیز سادهانگارى، 2 آفت بزرگ پس از نخستین پیروزىهایند. شما مسؤولترین افراد در عرصه نظامسازى، حفظ دستاوردهاى مردم و حل مشکلات جنبش هستید. قدرتهاى ضربه خورده جهان و منطقه، بىشک در افکار شیطانى بسر میبرند؛ از فکر حذف و انتقام، تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس به نابود کردن انقلابها و پدید آوردن اوضاع- و العیاذ باللّه- بدتر از گذشته مىاندیشند. تصمیمات، مواضع و اقدامات شما، ابعاد تاریخى خواهد یافت و این دوره، «شب قدر» تاریخ کشورهاى شماست.
ایشان در ادامه خطاب به گروههای مصری فرمودند: به آمریکا و ناتو اعتماد نکنید. آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمىاندیشند. همچنین از آنان نترسید. آنان پوشالىاند و بهسرعت ضعیفتر نیز شدهاند. حاکمیت آنان بر جهان اسلام، صرفاً محصول ترس و جهل ما در 150 سال گذشته بوده است. به آنان امید نبندید و از آنان حساب نبرید. تنها به خداى متعال اعتماد کنید و فقط مردم خود را باور کنید. آنان در عراق شکست خوردند و با دستهاى خالى خارج شدند؛ در افغانستان چیزى به دست نیاوردهاند؛ در لبنان از حزباللّه، و در غزه از حماس شکست خوردند و اینک در مصر و تونس به دست مردم، به پایین کشیده شدهاند. هیچ چیز طبق برنامه آنان پیش نرفته است، بت غرب نیز چون بت کمونیزم شکست و ترس ملتها ریخت. مراقب آینده باشید که شما را نترسانند.
رهبر معظم انقلاب در ادامه تصریح کردند: مراقب بازىهاى آنها باشید. همچنین وارد بازى دلارهاى نفتى وابستگان و متحدان غرب در میان اعراب نشوید که در آینده از این بازىها سالم بیرون نخواهید آمد. اسرائیل رفتنى است، نباید بماند و نخواهد ماند. شروع انحراف در نهضتهاى کنونى، تن دادن به بقای رژیم صهیونیستى است و ادامه مذاکرات سازش و تسلیم که رژیمهاى ساقط شده آن را پایهگذارى کردهاند.
مقام معظم رهبری تاکید کردند: کار اصلى شما این خواهد بود که چگونه یک تاریخ عقبماندگى و استبداد و بىدینى و فقر و وابستگى حاکم بر کشورهایتان را در کوتاهترین زمانها انشاءاللّه جبران کنید و چگونه با رویکرد اسلامى و به شیوهاى مردمسالارانه و رعایت عقلانیت و علم، جامعهسازى کنید و تهدیدهاى داخلى و خارجى را یک به یک از سر بگذرانید؛ چگونه «آزادى و حقوق اجتماعی» منهاى «لیبرالیزم»، و «برابرى» منهاى «مارکسیزم»، و «نظم» منهاى «فاشیزم غرب» را نهادینه کنید؛ چگونه تقید خویش به شریعت مترقى اسلام را حفظ کنید، بىآنکه گرفتار جمود و تحجر شوید؛ چگونه مستقل شوید، بىآنکه منزوى شوید؛ چگونه پیشرفت کنید، بىآنکه وابسته شوید؛ چگونه مدیریت علمى کنید، بىآنکه سکولاریزه و محافظهکار شوید.مواردی که سران سابق مصر به آن بیتوجه بودند و دقیقا از همین ناحیه ضربه خوردند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین در ادامه سخنان خود در خطبه نماز جمعه فرمودند:
تعریفها باید بازخوانى و اصلاح شوند. 2 الگوى «اسلام تکفیرى» و «اسلام لائیک» از سوى غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوى «اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى» در میان انقلابهاى منطقه تقویت نشود. کلمات را دوباره و بهدقت تعریف کنید. «دموکرات بودن» اگر به معناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموکرات باشید؛ و اگر به معناى افتادن به دام لیبرال- دموکراسى درجه دوم و تقلیدى باشد، هیچ یک دموکرات نباشید.
ایشان در ادامه تاکید کردند: «سلفىگرى» اگر به معناى اصولگرایى در کتاب و سنت و وفادارى به ارزشهاى اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیای شریعت و نفى غربزدگى باشد، همگى سلفى باشید؛ و اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى ترجمه شود، با نوگرایى و سماحت و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامىاند- سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بىدینى خواهد شد.
مقام معظم رهبری تصریح کردند: به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامى که رژیم صهیونیستى را تحمل میکند، ولى با مذاهب اسلامى دیگر بیرحمانه مواجه میشود، دست آشتى به سوى آمریکا و ناتو دراز میکند، ولى در داخل به جنگهاى قبیلهاى و مذهبى دامن میزند و اشداء با مومنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکایى و انگلیسى بدبین باشید که شما را به دام سرمایهدارى غرب و مصرفزدگى و انحطاط اخلاقى میکشانند. در دهههاى گذشته، هم نخبگان و هم حاکمان، به وابستگى بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریکا یا شوروى افتخار میکردند و از سمبلهاى اسلامى میگریختند؛ و امروز همه چیز برعکس شده است.
نویسنده : علی متین فر کودک بودم دیگر...چند سالی گذشت تا همه اینها فرق کرد . دهه هشتاد شروع می شد. نوجوان بودم، همان موقع ها که صدای اطرافم را خوب می شنیدم، تازه خیلی از مردم و علما نگران این شده بودند که تو بحبوحه این فرق کردن ها، چرا حجاب نوامیس ما هم به کلی تغیر کرده؟ یادم هست آن روزهایی که بعضی خانم ها- ی هنجارشکن- عمداً جوراب نمی پوشیدند به بهانه مد، یا بعد که روسری هاشان از عقب و جلو کوتاه تر می شد باز هم به بهانه مد، داد امام جمعه شهر بلند می شد اما خبری از عکس العمل جدی مردم و یا برنامه فرهنگی دقیق و یا هر چیزی برای جلوگیری از این آسیب، نبود. تقصیر اول ، گردن دختران ما نبود؛ مقصر اول خانواده ها هم نبودند، انتظاری هم از دولت و مجلس و شهرداری و شورا هم نبود. باید پذیرفت مقصر اول مردم و مومنین آن شهر بودند که با دیدن این بدعت های شاخدار، در آغاز این هیاهوها هیچگاه لسانی و چهره به چهره به آن تعداد اندک هنجار شکن، تذکر مهربانانه و از روی خیرخواهی ندادند تا بلکه جلوی رویش این خار گرفته شود. حالا که 20و اندی سال از عمر این خار مغیلان که تمام باغ ما را فرا گرفته می گذرد، ما، مردم و همه ی دلسوزان دینی، کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفته ایم و تقصیرها را پاس کاری می کنیم. اینها را ننوشتم که مقصران را معرفی و کارهای خوب انجام شده را تخطئه کنم بلکه این تنها یک مثال بود و من همه اینها را گفتم تا همین چند سطر را بنویسم. همین چند سطر: مردم! روزه خواری در ملاعام و شکستن حرمت ماه خداوند برای عده اندکی این روزها تبدیل به عادت شده و هنجارشکن علناً در زیر آفتاب داغ تابستان - جلوی چشم آن کارگری که با دهان روزه بنایی می کند یا آن کودک تازه بالغ که برای خوردن قطره ای آب دارد هلاک می شود- به راحتی آب می خورد، غذا می لمباند و سیگار می کشد وبه ریش ما می خندد. --- مبادا بار دیگر سهل انگاری کنیم و فقط نظاره گر باشیم و فقط سری تکان بدهیم تا این ویروس مانند بدحجابی به جان ما و نسل ما بیافتد و سالها بعد، نسلهای بی خبر آینده ماه مبارک را از تقویم ها حذف کنند. --- مبادا باز هم منتظر باشیم تا بغل دستی مان اول تذکر بدهد بعد ما. باید باور کنیم که اولین راه غلبه بر آن تعداد اندک هنجارشکن تذکر لسانی است. --- مبادا باز هم گول ژست روشنفکری و آزادی بی حد و مرز و مُد و ... را بخوریم که شیطان آرام آرام رخنه می کند. پناه بر خداوندِ رمضان از روزی که این بلا فراگیر شود درحالی که ما به آنچه در توانمان بود (ولو یک تذکر) عمل نکرده باشیم. آنگاه است که پروردگار حق دارد آن عذابی که بر قوم عاد نازل کرد بر ما نازل کند. پناه بر خدا…
کودک بودم ، همان موقع هایی که شلوار لی زده بود تو پوز شلوارای گشاد پارچه ای و مانتوهای اِپُل دار رقیب نداشت. همان زمان هایی که دیگر مردم طرز حرف زدنشان، طرز راه رفتنشان، طرز لباس پوشیدنشان، طرز خرج کردنشان و... داشت فرق می کرد.
نویسنده : سعید حاجی پور
اولا : بابت طولانی بودن این مطلب عذر خواهی می کنم، چون خودم همچین از مطالب بلند استقبال نمی کنم ولی گاهی از اوقات چاره ای نیست ..... در این مدت همیشه سعی داشتم بیشتر پیرامون روحیه انقلابی بنویسم، اما فرصت نمی شد و شاید بهتر بگویم که ذهن یاری نمی کرد! طبق معمول ایام امتحانات هر وقت حس درس خواندن به سراغم می آید، 5 دقیقه ای سری به کتابخانه ام می زنم تا حس درس خواندن بر طرف بشود. کتابخانه ای کوچک اما پر بار و دوست داشتنی! این بار در پاسی از شب که در حال جستجو در قفسه های بالای کتابخانه بودم کتابی را یافتم که بعد از مطالعه ی آن چند ساعتی به فکر فرو رفتم و حاصل تفکرش شد این مطلب از وبلاگ که بعد از غیبت چند روزه تقدیم حضورتان می شود. با آنکه با ادبیات کمونیستی و مارکسیستی کمی آشنایی دارم و چندی پیش به اجبار (برای یک تحقیق دانشجویی) نیم متری کتاب کمونیستی خوانده بودم ( اگر کتاب ها را روی هم می گذاشتیم نیم متری می شد) و کابوس های شبانه ام جبر تاریخ و ابزار تولید و حزب و کارگر و امثالهم شده بود، خواندن این کتاب عجیب مرا متعجب کرد. کتاب کوچک قدیمی با قیمت 10 ریال با آن کاغذ های کاهی و خط های ریز که سرشار از درس بود برای من! برای کسانی که ادعاهای زیادی داریم اما در میدان عمل .......!!! از جمله سوال های اصلی ام در مطالعه ی تفکر مارکسیسم و شکل عینی آن، کمونیسم و سوسیالیسم، این بود که چگونه با شعار "دین افیون توده ها است" بخش اعظمی از جهان کتاب مارکس برایشان می شود کتاب مقدس و زیر پرچم این تفکر می روند؟ چطور انقلابیون بزرگی در این راه تلاش و کوشش می کند و حکومت های بزرگ و منسجمی تشکیل می دهند؟ با چه انگیزه ای و با چه نیرویی پیش می روند؟ آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم جواب همه ی این سوال ها در کتاب کوچکی در کتابخانه ام بود و من نمی دانستم! " درباره اخلاق انقلابی" ـــ رفیق هوشی مین این بنده خدا( هوشی مین) با آن چهره ی خندان و مهربانش از رهبران کمونیست ویتنام بوده و یک مدتی هم رئیس جمهور، و این کتاب گفته های او پیرامون اخلاق انقلابی! هرچه خواستم تلاش کنم که برداشت های خود را بنویسم و مفاهیم را بهتر انتقال دهم و تلنگری بزنم بر روحیه ی انقلابی مان نشد که نشد! بهتر است خود بخوانید آنچه این پیر سفر کرده می گوید پیرامون اخلاق انقلابی! و شاید همان حسرتی که در من ایجاد شد در شما هم پدیدار گردد. از کل کتاب برخی مطالب مهمتر و جذاب تر را برایتان نوشته ام. بخوانید و تفکر کنید و نظر بدهید!!! ــ انقلاب کردن، تبدیل جامعه کهن به جامعه ای نوین بسیار با شکوه است ولی در عین حال وظیفه بسیار سنگینی است که یک مبارزه سخت و پیچیده، مشکل و طولانی و خستگی ناپذیر را می طلبد. با چنین بار سنگینی، تنها یک انسان پر قدرت می تواند یک مسافت طولانی را بپیماید. یک انقلابی باید دارای یک پایه محکم از اخلاق انقلابی باشد تا بتواند این رسالت پر شکوه را به انجام رساند. ــ همه ما با تولد و پرورشی که در جامعه کهن پیدا کرده ایم، در سطوح مختلف بقایای آن جامعه را در تفکر و عادات خود به همراه داریم. بدترین و خطرناک ترین بقایای جامعه کهن فردگرایی است که بر ضد اخلاق انقلابی عمل می کند. کمترین اثری از بقایای فرد گرایی در اولین فرصت رشد می یابد، روی پاکدامنی انقلابی را با گرد و خاک می پوشاند و اجازه نمی دهد که ما از صمیم قلب برای منظور و هدف انقلابی خود مبارزه کنیم. ــ برای رهایی از بقایا و اثرات بد جامعه کهن و جایگزین کردن معرفت انقلابی، ما باید سخت مطالعه کنیم، بیاموزیم و خود را اصلاح کنیم تا پیوسته ترقی نماییم. ــ کوشش جدی در جهت آموختن مارکسیسم و به کار بردن مداوم انتقاد و انتقاد از خود برای بالا بدن سطح معیار های ایدئولوژیک و پیشرفت در کار فردی و مشترک با رفقا یکی از اصول اخلاق انقلابی است. ــ بعضی از رفقا یک سری کتب مارکسیسم را حفظ می کنند و خیال می کنند که دیگر مارکسیسم را از هر کس دیگری بیشتر درک کرده اند. اما زمانی که با مسائل مشخص عملی روبرو می شوند یا از خود حرکتی مکانیکی نشان می دهند و یا به کلی گیج می شوند. گفتار آنها مطابق کردارشان نیست. آنها کتب مارکسیم می خوانند ولی روح انقلابی و پرولتری آنرا جستجو نمی کنند. آنها فقط می خواهند معلومات خود را به رخ دیگران بکشند، نه اینکه آنرا در عمل انقلابی به کار برند. این نوعی از فردگرایی است. ــ اخلاق انقلابی از آسمان نمی بارد، بلکه از درون پشتکار و مبارزه روزمره تکامل پیدا می کند. مانند عاج هرچه بیشتر صیقل پیدا می کند درخشنده تر و زیباتر می گردد.
خدایا! به هرکه دل بستم، تو دلم را شکستی. عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو او را از من گرفتی. هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم و در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را بر هم زدی و در طوفان های وحشت زای حوادث رهایم کردی تا هیچ آرزویی در دل نپرورم، و به هیچ چیز امیدی نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم.
خدایا! تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه ی توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم ...
خدایا! تو را بر همه این نعمت ها شکر می کنم.
شهید دکتر چمران