انقلاب ما

وظیفه نسل پرنشاط و جوان دانشجو؛ تداوم و تکامل خط مستقیم انقلاب است

انقلاب ما

وظیفه نسل پرنشاط و جوان دانشجو؛ تداوم و تکامل خط مستقیم انقلاب است

انقلاب ما

قرار بر این شد تا نوشته های دوستانتون در هیئت عاشقان اهل بیت (علیه السلام) به صورت مکتوب در این وبلاگ قرار بگیره تاهممون هرز چند گاهی سری بزنیم به این نوشته ها و تکرار بشه گفته های گذشته و یادمون بیاد که چی قرار گذاشته بودیم با خودمون وقتی این نوشته ها رو میشنیدیم.

نویسنده: سعید حاجی پور


بسم ا...

همیشه فکر می کردم چطور می شود انسان ها برای یکدیگر کاری کنند؟! همیشه موقع خواندن فاتحه برای اموات، ته دلم می گفتم آخر به من چه ربطی دارد برای آنها طلب مغفرت کنم؟ اصلا نمی دانم آدم خوبی بود، نبود؟!  همین طور که بسم ا... دوم را می گفتم و سوره توحید را شروع می کردم، در دلم این سخن می گذشت که نهایت امر این است که فردا روزی که من هم مهمان یکی از این قبور شدم، یک نفر غریبه ای پیدا می شود و برای من فاتحه ای می خواند و طلب مغفرت می کند و این به آن در.

گاهی اوقات آنقدر خودخواه و مغرور می شویم که حاضر نیستیم برای یکدیگر طلب مغفرت کنیم، گاهی وقت ها آدم ها انگار می خواهند از رقبای بهشت خود کم کنند یا با فرستادن دیگران به جهنم خود را به بهشت برسانند. با معرفتـی می گفت:« قطار آخرت که راه افتاد، مقصد نهایی خدا بود، ولی همه در ایستگاه بهشت پیاده شدند».

حالا شما فرض کنید در این اوضاع و احوال یکی بیاید و با شما باشد. یعنی قول بدهد که با شما باشد، آن هم نه فقط در دنیا، بلکه در روز جزا و دیار عقبی. تصورش برای من هم خیلی سخت بود. کمی که بیشتر و موشکافانه تر نظر کردم فهمیدم نه خیر، قضیه جدی تر از این حرف هاست. متن صیغه عقد اخوت را بخوانید:

در راه خدا برادرت شدم، و در راه خدا دوست با صفایت گشتم، و در راه خدا با تو دست دادم، و با خدا و فرشتگان و کتابهایش و رسولان و پیامبرانش و امامان معصوم(درود بر آنان)عهد کردم، بر اینکه اگر از اهل بهشت و شفاعت بودم و به من اجازه داده شد که وارد بهشت شوم، به بهشت وارد نشوم مگر اینکه تو هم با من باشى. آنگاه برادر مؤمن بگوید: پذیرفتم. سپس بگوید: همه حقوق برادرى را از تو ساقط کردم، به جز شفاعت و دعا و زیارت!

خیلی عجیب است! قرار است با هم بروند به بهشت، دو نفر با هم عهد کنند که اگر یکی بهشتی شد وارد بهشت نشود مگر دیگری هم همراه آن باشد، مغزم سوت کشید وقتی اولین بار این مطلب را خواندم. در آن دنیا که پدر، فرزند و فرزند، پدر و مادر نمی شناسد منتظر بمانیم و به بهشت نرویم؟! وای که چقدر سخت است انسان سرنوشتش را با کسی گره بزند. و چقدر زیباست که بشنوی،  رسول خدا (ص) بین اصحابش عقد اخوت بست. از میان آنان چهار نفر باقى ماندند: رسول خدا (ص)، ابوبکر، عمر و على (ع). آن‏گاه بین ابوبکر و عمر عقد اخوت بست و سپس بین خود و على (ع)، و خطاب به على (ع) فرمود:« تو برادر من و من برادر تو خواهم بود ... ».

حال شما فکر کنید که در این دنیا اگر با یک نفر عقد اخوت بستید چه کار هایی باید در حق او بکنید که او هم بهشتی شود و همین طور او باید در حق شما بکند!

کمی فکر کردم و به اطراف نگریستم که حاضرم با چه کسی عقد اخوت ببندم؟ و آیا اصلا کسی هست؟

و چقدر خوب می شد آنقدر خوب بودم که ناگهان کسی می آمد به من می گفت "آقا شما برادر من میشی؟"

نکته:

1-     یکی از اعمال مستحبی در روز عید غدیر برقراری عقد اخوت میان مومنین است.

2-     عقد اخوت میان دو مرد و یا میان دو زن می تواند برقرار شود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی