نویسنده : علی متین فر
امام علی علیه السلام: قُم عَن مَجلِسِکَ لِاَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ اِن کُنتَ اَمیراً؛
به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمان روا باشی.
«مستدرک الوسائل، ج 5، ص 203»
اولین مهری است که پای درس هیچ استادی نمی نشینم و پا به هیچ کلاس درسی نمی گذارم، آن هم بعد از 16 سال درس، از نوشتن آب- بابا گرفته تا محاسبه تعداد سینی های یک برج تقطیر به روش پانچون ساواریت!
از اینکه می بینم بچه مدرسه ای ها با آن لباس فرم های عجیب ولی دوست داشتنی باز هم پیاده و سواره به طرف مدرسه می روند به حالشان غبطه می خورم.
من که نفهمیدم، ولی یکی به گوششان برساند که قدر دوران شیرین تحصیل رو -خصوصاً در مدرسه- بدانند.
بهانه نوشتنم فرارسیدن مهرماه و بازگشایی مدارس بود. کاغذ و جوهر زیاد حیف و میل کردم تا بتونم در این مورد چیزی بنویسم.
داشتم از دغدغه های فرهنگی پدر و مادرها برای ثبت نام فرزندشان در مدرسه جدید چیزی می نوشتم که دیدم راه برون رفت از این مهلکه را بلد نیستم؛ پس خط زدم اش.
داشتم در مورد نبود و کمبود مدارس نمونه مردمی می نوشتم که دیدم گوش شنوا کم است؛ پس خط زدم اش.
داشتم از هزینه های بالای ثبت نام در مدارس شکوه می کردم که دیدم راه حل جایگزینی برای آن ندارم؛ پس خط زدم اش.
و در آخر من ماندم و دفتری خط خطی شده و زمانی تلف شده!
ناگهان یاد آنهایی افتادم که سر کلاس درس، ما را می خنداندند،گاهی می گریاندند، کمی می ترساندند و صد البته زندگی را به ما می فهماندند. معلم های دوست داشتنی من در این 16 سال تحصیل، حالا دیگر در موهایشان سفید را با سیاه قاطی می بینی و یا دیگر تار سیاهی نمی بینی، بعضی زیر چشمانشان گود افتاده و آن دستانی که گچ را تندتند بر تخته سیاه می جنباند، چون منارجنبان به لرزه افتاده است. حافظه های پرقدرتشان اگر یاری کند، شاید ما را بشناسند، شایدم نه...!
در این چند سال دیگر کمتر معلمانم را می بینم، شاید سالی دوبار، یکی از آنها را. یادم می آید معلم کلاس پنجممان را که می گفت: برای یک معلم سخت است که ببیند شاگرد از کنار او رد شود و سر برگرداند. – اعتنایی نکند-
دلم عجیب هوایِ نوایِ زیبایِ برپایِ مبصر را در کلاس کرده تا به احترام معلم از جا بلند شوم و هم صدا با بچه های کلاس صلواتی نثار ورودش کنم.
معلمان عزیزم در مهد، آمادگی، دبستان، (مرحوم) راهنمایی، دبیرستان و اساتید دانشگاهم! به رسم ادب و بندگی هرجا بعد از هر زمانی دیدمتان خم می شوم و دست گچیتان را می بوسم حتی اگر نشناسـیدم؛ بدانـــید "علی" به یادتان هست و خاطراتتان را مرور می کند.
این ماه مهر، اولین مهرِ دوری من از کلاس درس و معلم و استاد است. خوب است این "اولین مهر" به یاد همه معلمان مرحوممان که روزها و ماه ها پای آموزش ما سوختند، فشارشان بالا و پایین شد، قندشان اوج گرفت، قلبشان درد گرفت و سرانجام جان سپردند، بجای حضور در کلاس، پای مزارشان زانوی ادب بر زمین زده و بر قبرشان بوسه ای بزنیم، شاید اینگونه کمی ادای دین کرده باشیم.
مرحوم"علی اصغر حکمت شعار” معلم متواضع کلاس چهارمم، مرحوم "محمد اردشیری” معلم خوش اخلاق اجتماعی دبیرستانم و مرحوم دکتر "حسین هدایتی" استاد نجیب ریاضی دانشگاهم الساعه روحتان شاد!
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«تواضعوا لمن تعلمونه العلم وتواضعوالمن طلبتم منه العلم;در برابر کسی که به او دانش می آموزید (شاگرد) و کسی که از او دانش می- جویید (معلم) فروتن باشید.» کافی، ج 1، ص 36