سخنران : آقای یاسر عسگری
90/8/25
حسینیه محبان الابالفضل (علیه السلام) - هیئت عاشقان اهل بیت (علیه السلام)
باید به گونهای برنامه بلندمدت مطالعاتی داشته باشیم که اگر احیاناً نتوانستیم یک شب یا دو شب این برنامه مطالعاتی اسلامی و تفسیری خودمان را بخوانیم در روزها یا شبهای دیگر قضایش را به جا بیاوریم. میگویند شهید رجایی، به خاطر استفاده از فضای معنوی نماز، هیچ وقت قبل از نماز ظهر یا مغرب، ناهار یا شامش را نمیخورد و اگر احیاناً برنامهای پیش میآمد که مجبور میشد قبل از اذان، ناهار یا شامش را میخورد، فردایش را روزه میگرفت. حال نمیگویم چون شهید رجایی چنین کاری میکرده، ما هم باید چنین کنیم، امّا آن شیوه تنبیهی و تربیتیاش، قابل الگوبرداری است. بزرگان دیگر هم اینگونه بودهاند. یعنی اگر احیاناً طبق برنامه خودمان پیش نرفتیم برای خودمان جریمهای در نظر بگیریم و کاهلی در مطالعات روزهای گذشته را جبران بکنیم.... (در ادامه مطلب)
بسمه تعالی
ضرورت مطالعات معارف اسلامی
برای مایی که میخواهیم فعالیت فرهنگی و دینی بکنیم ضرورت دارد مطالعات معارف اسلامی خودمان را بیشتر کنیم. هر چقدر مطالعات معارف اسلامی ما بیشتر باشد و اهل عمل به آن دانستههایمان باشیم میتوانیم خودمان مسیر تعالی را بهتر بپیمائیم و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشیم. از سویی دیگر، مطالعه و تفکر در قرآن و روایات اهمیت و برکات زیادی دارد و نگاه ما را به زندگی تغییر میدهد. حجتالاسلام قرائتی، به عنوان یک فعال فرهنگی و دینی موفق پیشنهاد میدهد اگر کسی روزی 20 دقیقه تفسیر نمونه بخواند، در طول یک سال و نیم، دوره 27 جلدی تفسیر «نمونه» (که زیر نظر آیتالله مکارم شیرازی تألیف شده است) را یک دور مطالعه میکند. حالا اصراری بر یک تفسیر خاصی نیست امّا مطالعه تفسیر نمونه یا تفسیر نور (نوشته حجتالاسلام قرائتی) برای مطالعات مقدماتی قرآنی، خیلی مفیدتر و جذابتر است.
حتی در این میان، تفسیر نمونه اولویت دارد، هم روانتر است و هم شرح نزول آیات را دارد و هم به نوعی تاریخ اجمالی صدر اسلام و اینکه چه حوادثی افتاده است، را بیان میکند. تفسیر «المیزان» علامه طباطبایی(ره) و تفسیر «تسنیم» آیتالله جوادی آملی (حفظهالله) که جای خود دارد و برای سطوح بالاتر بیشتر قابل استفاده است. مطالعات قصص قرآنی و دیگر کتب مرتبط به این حوزه هم میتواند در حاشیه مطالعات قرآنی بلند مدت ما باشد.
شاید در ابتدا فکر کنیم که مطالعه تفسیر موضوعی اولویت دارد، امّا به نظرم مطالعه تفسیر موضوعی باید در اولویتهای بعدی باشد. ما باید ابتدا یک دوره قرآن، ترجمه آن و همچنین تفسیر روان و ساده آن را بدانیم و کلیّت قرآن را بدانیم و سپس به مطالعات تخصصی در این حوزه بپردازیم.
در کنار آن هم باید مطالعات روایی خودمان را شروع کنیم. نهجالبلاغه، اصول کافی، میزان الحکمه (به همت حجتالاسلام محمدی ریشهری)، الحیاه (به همت استاد محمدرضا حکیمی و برادران) و... را مطالعه کنیم. کتابهای روایی سیره پیامبر اکرم(ص) و حضرت امیرالمومنین(ع) مانند «همنام گلهای بهاری» و «امیر گلها» (با تدوین حجتالاسلام حسین سیدی) هم بسیار خواندنی هستند. گرچه مطالعه منابع روایی و حدیثی ما ممکن است زمانبَر باشند، امّا باید استقامت کنیم و یک دوره منابع مهم روایی خودمان را مطالعه کنیم.
■ ضرورت نظم و برنامهریزی
باید به گونهای برنامه بلندمدت مطالعاتی داشته باشیم که اگر احیاناً نتوانستیم یک شب یا دو شب این برنامه مطالعاتی اسلامی و تفسیری خودمان را بخوانیم در روزها یا شبهای دیگر قضایش را به جا بیاوریم. میگویند شهید رجایی، به خاطر استفاده از فضای معنوی نماز، هیچ وقت قبل از نماز ظهر یا مغرب، ناهار یا شامش را نمیخورد و اگر احیاناً برنامهای پیش میآمد که مجبور میشد قبل از اذان، ناهار یا شامش را میخورد، فردایش را روزه میگرفت. حال نمیگویم چون شهید رجایی چنین کاری میکرده، ما هم باید چنین کنیم، امّا آن شیوه تنبیهی و تربیتیاش، قابل الگوبرداری است. بزرگان دیگر هم اینگونه بودهاند. یعنی اگر احیاناً طبق برنامه خودمان پیش نرفتیم برای خودمان جریمهای در نظر بگیریم و کاهلی در مطالعات روزهای گذشته را جبران بکنیم.
ممکن است برخی از ما، برنامهریز خوبی باشیم، ولی اهل عمل به برنامهها نباشیم. پس ضرورت دارد تدابیری بیندیشیم که به برنامههای خودمان عمل کنیم. اگر میخواهیم آدم منضبط و موفقی باشیم باید هم برنامه داشته باشیم و هم اینکه منظم باشیم.
نظم و برنامهریزی در کار باعث موفقیت خیلی از بزرگان شده است. حتی کسانی که استعداد و هوش چندانی نداشتند را میبینیم با پشتکار، نظم و برنامهریزی به خواستهها و اهداف خودشان رسیدند.
■ توجه به جریان تاریخی حق و باطل
آنچه که کمتر به آن توجه میکنیم توجه به سیر تاریخی جریان حق و باطل است و ضرورت دارد این نگاه را در رویکردها و فعالیتهای خودمان ببینیم. این امر خصوصاً در بحث زیارتنامه و ادعیه مشاهده میشود. ما وقتی به زیارت ائمه(ع) یا امامزادهها میرویم در زیارتنامههایشان میبینیم که از سلام و درود به حضرت آدم(ع) و نوح(ع) شروع میشود تا به حضرت موسی(ع) و عیسی(ع) و حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) ختم میشود.
گویا خواستهاند ما را به سیر تاریخی جریان حق توجه بدهند. اینکه ما خودمان را در امتداد این جریان ببینیم و سابقه تاریخی ما به آن جریان میرسد و اینکه همواره بدانیم کنار هر جریان حقی، جریانی باطلی بوده است و زمین در هر زمانی خالی از حجت و حق نبوده است. بدانیم در هر شرایطی، جریان حقی در جهان وجود داشته و دارد، حالا به صورت علنی و ظاهر شدهاش در یک فرد یا یک جریان یا یک نظام مانند جمهوری اسلامی ایران، حزبالله لبنان و... یا در مراحل خفا و عدم حاکمیت فراگیر است که نمونهاش حکومتهایی که در1200 سال اخیر که در دورههایی مومنان و مسلمین معتقد توانستند به حاکمیت نسبی برسند.
الآن هم انقلاب اسلامی یا نهضت امام خمینی(ره) در ادامه آن جریان حق است که ما در این دوره حضور داریم. خداوند با پیروزی انقلاب اسلامی، با مومنانش اتمام حجت کرده است و حقیقت را به آنها شناسانده است و با پیروزی انقلاب، عذر از کسی را نمیپذیرد. البته باید بدانیم که امام(ره) از نتایج و تجربیات نهضتهای صد ساله اخیر اسلامی و شیعی استفاده کرد و توانسته است آن نهضت عظیم را به ثمر برساند. پیش از آن نهضت تنباکو و نهضت مشروطیت شکل گرفته بود و دهههای بعد به ملی شدن صنعت نفت و قیام 15 خرداد 1342 و... منتهی شد.
با توجه به سابقه تاریخی نهضتهای اسلامی شکل گرفته طی این صد سال، میبینیم که این انقلاب به راحتی به دست نیامده است و چه زحمات زیادی برای آن کشیده شده و چه خونهای مقدسی را در راه پیروزی و استمرار این نهضت ریخته شده است. لذ باید قدردان زحمات گذشتگان باشیم و درصدد تکمیل، گسترش، تعمیق و تعالی کار آنها باشیم.
گاهی اوقات قدر نشناسی از این فرصتها و بی توجهی به این ناکامیهای گذشته و واقعیتهای جهان اسلام باعث میشود که دچار کفران نعمت شویم و احیاناً با یک سری مشکلات و ناکامیها، زیر همه خدمات و فرصتهای انقلاب بزنیم و آن را با حکومتهای گذشته و یا حکومتهای فاسد و مرتجع منطقه مقایسه کنیم. اگرچه خودمان منتقد و معترض و مخالف مفاسد اقتصادی و فرهنگی در جامعه خودمان هستیم و در جامعه اسلامی باید از این گونه مفاسد وجود نداشته باشد، ولی باید نگاه خودمان را کلانتر بکنیم و ضمن اعتراض و انتقاد، به گونهای عمل کنیم که برای جامعه و مردم ما یأسآور نباشد. به گونهای انتقاد نکنیم کانّه هیچ خدماتی صورت نگرفته است.
شرایط فعلی کشور و جهان را بسنجیم. شاید اگر بخواهیم با اوضاع و امکانات داخلی اوضاعمان را رصد کنیم مواضع انتقادی پُر رنگی بگیریم ولی اگر نگاهمان را کلانتر ببینیم و اوضاع فعلی جهان اسلام و جهان را هم در نظر بگیریم و گذشته از مشکلاتی که ابرقدرتها به ویژه آمریکا و صهیونیسم بینالملل برای ما پیش آوردند، در نظر بگیریم در مدت این سه دهه پیشرفتهای بسیار خوب و قابل توجهی داشتیم، اگرچه باید بهتر از این میبودیم. آیتالله جوادی آملی(حفظهالله) تعبیر زیبایی دارند که وقتی میخواهیم قلهای را فتح کنیم، اگر صرفاً به جلو نگاه کنیم ممکن است طولانی بودن و سختی مسیر، ما را ناامید و متزلزل یا کم انگیزه کند.
لذا باید هر هشت یا ده قدمی که برمیداریم یک نگاه به پشت سرمان بیندازیم و ببینیم که چقدر پیشرفت داشتهایم و توانستیم مسیر زیادی را بپیماییم. الآن شما میبینید که با همه تحریمها و مشکلاتی که طی سالهای پس از جنگ تحمیلی داشتیم در برخی صنایع دفاعی و تکنولوژی و صنعتی موقعیتهای فراوانی کسب کردیم و اینها مرهون همین پایداری و ثبات قدم و تلاش در راه آرمانها و اهداف اسلامیمان است.
شما کشورهای اسلامی دیگر را ببینید. الآن مردم آن کشورها، خودشان را با ایران مقایسه میکنند که چرا ما با اینکه با آمریکا و غرب روابط خوبی داشتیم دچار این وضعیت هستیم و ایران با اینکه تحریم بود چرا و چگونه توانست به این پیشرفتها برسد و همین مقایسه کردنها و بیدار شدن وجدانهای نهفته، یکی از عوامل شکلگیری تحولات اخیر در منطقه بود.
■ فرصتها زیاد و امکانات مهیاست، منتها ما تنبلیم!
خوشبختانه پس از انقلاب و خصوصاً در دوره اخیر، با روی کار آمدن آقای احمدینژاد، ـ با تمام انتقاداتی که هست ـ فرصت کار و فعالیت برای ما نیروهای مذهبی بیشتر شده است. شما از دوره 16 ساله سازندگی و اصلاحات به راحتی نگذرید. در این دوران فرهنگ و ارزشهای جامعه متحول شد. پس باید سوای کارهای روزمره دیگر که در هر شرایطی انجام میدهیم باید کارهای بلندمدت دیگری را هم انجام بدهیم که ثمراتش ده سال دیگر یا بیست سال دیگر انجام شود. الآن که این هیئت، امکانات و کتابخانهاش را میبینیم لذت میبرم و میگویم که ای کاش در دورة دانشجویی و دانشآموزی ما چنین فضاها و بسترهایی برای فعالیت و مطالعات آماده بود. پس قدر این فضا و بسترها را بدانید و نهایت استفاده را ببرید.
دنبال شرایط آرمانی برای فعالیت و مطالعه نباشیم که هیچ وقت پیش نمیآید، از همین امروز شروع کنیم که فردا دیر است. اگر میخواهیم فعالیتهای موثری داشته باشیم باید در عرصههای مختلف مورد دغدغه و علاقه، آدمهای قوی و توانمندی بشویم.
آدمهایی که بتوانیم فردا پس فردا، از عهده مسئولیتهای مختلف بر بیاییم. در عرصه تدریس و تحقیق و کار و فعالیت آدمهای مبتکر و موفقی باشیم و همه اهداف و آرمانهای بلند، باید از همین الآن و از کارهای کوچک آغاز شود. همه اختراعات و پیشرفتهای بزرگ، از کارها و تجربیات کوچک آغاز شد.
از این فرصتهایی که در اطراف ماست و خصوصاً با فرصتی که پس از روی کار آمدن آقای احمدینژاد برای جامعه مذهبی و حزباللهی پیش آمده است، نهایت استفاده کنیم. به جای نق زدنها و خود انتقادی افراطی، خودمان دست به کار بشویم و کار کنیم. حلقههای مطالعاتی مختلف آموزشی، معرفتی و مهارتی راه بیندازیم. دورههای آموزشی متنوع معرفتی ـ دینی و فرهنگی، تاریخی و سیاسی برگزار کنیم و در طول دو سه سالی که در بابل هستیم و یا داریم تحصیل میکنیم با کلیات فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی، اندیشههای امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی و جهان اسلام آشنا شویم. فرصت فراوان است. امکانات مهیاست منتها ما تنبلیم!
متأسفانه برخی از ما آرمانهای بلندی نداریم. آرمانهای ما کوتاه هستند. کسی که آرمانهای بلند داشته و بدان باور و اعتقاد داشته باشد، قطعاً به گونهای دیگر عمل خواهد. عمل ما نشان میدهد که به حرفها و آرمانهایی که از آن دم میزنیم، اعتقاد و باور قلبی نداریم. از سویی دیگر، برخی از ما دچار خود انتقادی فراوانی شدیم که باعث شده است کار خاصی نکنیم و فقط حرف بزنیم.
■ ضرورت مطالعات تاریخی: تاریخ بخوانیم!
هر فعال فرهنگی و دینی و خصوصاً سیاسی باید مطالعات تاریخی زیادی داشته باشد. تاریخ صدر اسلام و تاریخ معاصر ایران. تاریخ صدر اسلام از این باب که فضای فعالیتی دوران معصومین(ع) را خوب درک کند و بداند آنها در چه فضاهایی کار میکردند و چه دغدغههایی داشتند و چه مشکلاتی را تحمل کردند. سیره آنها در برخورد با مردم، مخالفان و منتقدین چه بوده است، به قول یکی از اساتید، کسی که مطالعات تاریخی اسلامیاش قوی باشد از لحاظ کلام و عقاید هم قوی میشود و منشأ خیلی از اختلافات فکری و عقیدتی را در مییابد و اینگونه مسائل راحتتر برایش قابل هضم و تحلیل است.
مطالعات تاریخی معاصر هم از این جهت خیلی ضروری است که بدانیم در چه اوضاع و زمانهای زندگی میکنیم. کجا بودیم و به کجا رسیدیم؟ چه اتفاقاتی بر سرزمینهای اسلامی و کشور ما آمده است. انقلاب چه بود؟ برای چه انقلاب شد؟ امام(ره) که بود و چه کرد؟ قبل از انقلاب چه اوضاعی بر کشور حاکم بود؟ چه زحماتی برای به ثمر رساندن انقلاب انجام شد؟ حرفش برای کشور چه بود؟ برای جهانیان چه به ارمغان آورده است؟ و پیامش برای جهانیان چه بوده است؟ مسیر را مدنظرش است، چیست؟ و اینکه بر سر مردم ایران و کشورهای اسلامی در طول این صد سال اخیر چه گذشته است؟ علل عقبماندگی جوامع اسلام چیست؟ نقش استعمارگران و ابرقدرتها در این میان چیست؟ و دهها سئوال اساسی و بنیادی دیگر.
هر کسی که تاریخ را بهتر بداند، بهتر میتواند برای آینده برنامهریزی کند. ما آینده را بر پایه تاریخ خودمان بنا میکنیم.
وقتی جلسات هیئت شما را میبینیم مطالعات تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی برایم ملموس میشود. به نوعی تاریخ در حال تکرار است. اینکه در جلساتی مشابه این جلسات در قبل از پیروزی انقلاب، شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید رجایی، شهید دیالمه، شهید رجببیگی و دیگر انقلابیون در دهههای 1330 و 1340 و 1350 برای دانشآموزان و دانشجویان داشتند و از دل همین جلسات، حلقهها، مبارزان، مسئولان و مدیران آینده انقلاب تربیت شدند و توانستند فرامین امام بتشکن(ره) را در جامعه عملیاتی کنند. عمده نیروسازیها و کشف استعدادها در همین جلسات و هیئتها و مجامع مذهبی بود.
لذا پیشنهاد میکنم که مطالعات تاریخی جدی داشته باشیم و از فعالیتهای خوب و مفید فرهنگی در گذشته نزدیک ما ـ مثلاً قبل از انقلاب یا اوائل انقلاب ـ انجام شده است، الگوبرداری کنیم و خودمان با کم کردن نقاط ضعفش و آسیبهایش، آنها را تکمیل و ادامه دهیم. قرار نیست ایدهای از صفر تا صدش مال ما باشد. باید از تجربیات دیگران استفاده کنیم و این تجربیات خوب و موفق خودمان را به دیگران انتقال دهیم. از سویی دیگر همین جلسات را هر کدام از ما، میتوانیم در محله خودمان، مسجد خودمان یا دانشگاه خودمان بازسازی کنیم و چنین جلسات هفتگی را راه بیندازیم.
رهبر معظم انقلاب در باب اهمیت مطالعه میفرمایند: «امروز کتابخوانی و علمآموزی نه یک واجب ملی، بلکه یک واجب دینی است». ایشان در دیدار امسال با تشکلهای دانشجویی هم بر ضرورت مطالعات تاریخی و جهانی تأکید داشتند. این سخنان رهبر انقلاب حجت را بر کسانی که شعار پیروی از ولایت میدهند و اندک عرق دینی و ملی دارند، تمام کرده است. پس نگذاریم این سخن ایشان، مثل دهها طرح و ایده دیگرشان روی زمین بماند. پس ماییم و عمل به این سخنان ارزشمند ایشان.
■ فرهنگ و علم؛ زیر بنای تمدنسازی
فرهنگ و علم، زیر بنای تمدنسازی است و هر تمدنی با برنامهریزی روی فرهنگ، توانسته است در دنیا مطرح شود. به خاطر اهمیت فرهنگ است که اگر آماری از نظرات و بیانات رهبر معظم انقلاب در دهه اخیر بگیریم در مییابیم بیشترین بیانات ایشان در حوزه فرهنگ و علم است چرا که زیربنای احیای تمدن اسلامی همان فرهنگ و تولید علم است. لذا میبینیم که آمار دیدار ایشان با دانشجویان، اساتید، حوزویان، نخبگان، هنرمندان، شاعران، جوانان و... به مراتب بیشتر از دیدارهای رسمی با مسئولان حکومتی و دولتمردان و نمایندگان مجلس است. این توجهات باید بسیار مورد تأمل ما باشد و ما به اهمیت این دیدارها پی ببریم و وظیفه خودمان را خوب تشخیص دهیم و رسالت تاریخی خودمان را به درستی انجام بدهیم.
رهبر معظم انقلاب پیش از این که یک شخصیت سیاسی باشند یک شخصیت فرهنگی و یک متفکر نواندیش است که با توجه ویژه به فرهنگ و تولید علم و استقلال اقتصادی، حضور و فعالیت اثرگذار در جامعه جهانی و زیر بنای ایجاد یا احیای تمدن اسلامی را مدنظر دارند. لذا خودمان هم باید توجه ویژهای به مقوله فرهنگ بدهیم. فقط شعار کار و دغدغههای فرهنگی ندهیم. به اهمیت فرهنگ در جامعه و زندگی امروزی قائل باشیم و به آن باور و اعتقاد داشته باشیم.
تجربه نشان داده است که با فعالیت فرهنگی و آموزشی میتوان در مدت طولانیتر فعالیت ماندگارتر و اثرگذارتری داشت. تجربهای که کشورهای مختلف دنیا مانند آمریکا و انگلیس و دیگران دارند انجام میدهند. نه تنها کشورهای اروپایی و آمریکایی، بلکه کشورهایی مثل چین، ژاپن و ترکیه و عربستان و... هم به چنین مسائلی روی آوردند و در مناطق مختلف جهان خصوصاً مسلماننشین، مسجد، درمانگاه، انجمنهای خیریه، NGO های فرهنگی و آموزشی و مدرسه و دانشگاه احداث میکنند تا بتوانند هم مردم را نسبت خودشان خوشبین کنند و هم اینکه نسلی، علاقمند به خود و فرهنگ و ارزشهای خودشان تربیت کنند.
نه تنها کشورها، بلکه گروههای مختلف قومی یا مذهبی یا مکاتب انحرافی چون بهائیت، وهابیت، فرقههای نوظهور معنویتگرا هم چنین برنامههایی را در دستور کار خود قرار دادند و الآن به شدت در آسیا، کشورهای عربی، آسیای مرکزی، آفریقا، آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین فعال هستند. مناطقی که ما علیرغم فرصتهایی که برای ما وجود داشت، شعارها و ادعاهای خودمان، متأسفانه از فرصتهای موجود استفاده نمیکنیم.
حتی از فرصتهایی که خودمان ایجاد کردیم به درستی استفاده نمیکنیم و دیگران میآیند از فرصتها و امکاناتی که ما فراهم کردیم نهایت استفاده خودشان را میبرند. نمونههایش فراوانند. یکی از اساتید و متخصصان آفریقا میگفت ما در آفریقا کار میکنیم.، زمینهها را مهیا میکنیم امّا هنگام ثمردهی و نتیجهگیری که شد، محصولات را درو نمیکنیم. لذا ایشان میگفت که «ما میکاریم ولی درو نمیکنیم» متأسفانه این اتفاقات در بوسنی، افغانستان و آذربایجان و آسیای مرکزی و... هم افتاده است و آمریکا، ترکیه و عربستان و چین درو کردند. زحمت را ما کشیدیم ولی استفادهاش را دیگران بردند.
■ فرصتهای جهانی انقلاب اسلامی
ما مانند ماهی، در درون آب، قدردان آب و انقلاب اسلامی نیستیم، ولی آنهایی که بیرون از گود هستند یا ارتباطات گسترده با خارج از کشور دارند، این فرصتها و ظرفیتها را بهتر میشناسند. شما تعابیری که انسانهای آزاده دنیا درباره انقلاب اسلامی میکنند را بخوانید. نمونهای از آنها در کتاب «عصر امام خمینی(ره)» توسط حجتالاسلام احمدرضا میرحاجتی تدوین شده است. آدم وقتی این تعابیر و تأثیرات جهانی انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) را میخواند متعجب میشود! که این انقلاب، این قدر تأثیرگذار بوده است!! لذا پیشنهاد میکنم این نوع اظهار نظرات را که از روی فطرت پاک بیان شده است. مطالعه بکنیم و تأثیراتی که ایجاد شده ولی ما آنها را نمیدانیم یا به راحتی از آنها میگذریم، تأمل کنیم.
الآن گفتمان انقلاب اسلامی به واسطه خون شهدا، اخلاص و تیزبینی امام خمینی(ره) و رهبری حکیمانه مقم معظم رهبری و خصوصاً منطقی بودن مکتب اهل بیت(ع) در همه جا صادر شده است و حالا در جایی به صورت کامل و موثر مانند حزبالله لبنان محقق شده و اگر در دهها جا محقق نشده، امّا تأثیراتش را گذاشته است. الآن رواج معنویتگرایی و احیای دین و مذهب، نه تنها دین اسلام، بلکه مسیحیت، هندویسم و بودیسم و... به واسطه پیروزی انقلاب اسلامی است.
لذا همه ادیان و مکاتب شبهدینی، قدرت و جان تازهای گرفتند و مردم جهان در اعتقاداتشان راسختر شدند. کلیساها و مساجد و مراکز عبادی و دینی فراوان شدند. لذا آمریکاییها و نظام استکباری درصددند این موج معنویتگرایی را منحرف کنند، لذا به انواع فرقههای معنویتگرای نوظهور و بودیسم و هندویسم دامن میزنند و آنها را ترویج میکنند تا جلوی موج صدور اسلام و مکتب اهل بیت(ع) را بگیرند.
الآن جهان اسلام و به ویژه گفتمان انقلاب اسلامی دشمنان فراوانی دارد. از نظام سلطه و برنامههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مبتذلشان گرفته تا برنامههای آموزشی و علمیشان. تا یکی دو دهه پیش عمده مراکز اسلامشناسی معتبر دنیا در دست یهودیان بود و الآن در دست بهائیان است. آنها در این مراکز علیه اسلام شبههافکنی میکنند و تَه دل کسانی که در غرب مسلمان شدند یا تمایل به اسلام دارند را خالی میکنند. غالب مستشرقان و اسلامشناسان مغرض، یهودی بودند. اما اینها الآن جای خودشان را به بهائیان دادند.
در کنار اینها هم وهابیت، القاعده و طالبان هم هستند که تصاویر بسیار خشن و زشتی از اسلام ارائه میدهند و همسو با تبلیغات اسلامستیزانه کشورهای غربی و صهیونیسم، مردم را از اسلام دور میکند. به راحتی میتوان همسویی کلان وهابیت، بهائیت، صهیونیسم و نظام سلطه جهانی را دید که چگونه همسو و هم جهت با همدیگر، درصدد حذف اسلام ناب محمدی(ص) و مکتب اهل بیت(ع) هستند.
البته در کنار همه این تلاشها و سرمایهگذاریها، حقانیت مکتب اهل بیت(ع) هنوز مشتاقان فراوانی دارد. عقلانیت مکتب اهل بیت(ع) باعث شده است که علیرغم این دشمنیها، همچنان گرایش به آن فراوان باشد. ایستادگی انقلاب اسلامی و حزبالله لبنان که برخاسته از تفکر اسلام شیعی است، باعث بیداری خیلی از آزادیخواهان و پاک فطرتان شده است.
برای مثال چند نمونه عرض میکنم. اسلام آفریقا، یک اسلام اهل بیتی(ع) است. یعنی با اینکه بیشتر اهل سنت هستند ولی به خاطر اینکه اسلام توسط صوفیه ـ که محب اهل بیت(ع) بودند ـ به آفریقا رفته است، عمدتاً محب اهل بیت(ع) هستند و به تشیع نزدیکند، اگرچه اخیراً در دو سه دهه اخیر، وهابیت تلاش فراوانی علیه تشیع کرده است. ولی نتوانسته در منطقه ریشه بدواند. البته ما از تأثیرات فعالیتهای آموزشی، فرهنگی و عمرانی و خدماتی و بهداشتی اینها غافل نیستیم، ولی با این وجود، فرصتهای بسیاری برای پذیرش گفتمان اهل بیت(ع) وجود دارد.
در آمریکای لاتین هم به علّت تبلیغات منفی شدید آمریکا و غرب علیه اسلام، اوضاع به گونهای است که همه میخواهند بدانند اسلام چیست؟ و اینگونه خیلیها با اسلام آشنا شدند و جذب تعالیم راستین اسلام شدند. گذشته از این ایستادگی و مقاومت جمهوری اسلامی ایران مقابل آمریکا و فشار کشورهای اروپایی سبب شده است مردم منطقه ایران را به عنوان یک کشور مقاوم بشناسند و در دل از ایران خوششان بیاید.
در آفریقا هم این گونه است امّا متأسفانه برخی از آنها میترسند و میگویند اگر ارتباطمان را با شما ایرانیها گسترش بدهیم، تحت فشار قرار میگیریم و تحریم میشویم. لذا میگویند دلهایمان با شماست، ولی چه کنیم که آمریکا و کشورهای اروپاییها زورگو هستند. آنچه که در این میان مهم است این که ما باید با عملمان مردم جهان را به انقلاب اسلامی و مکتب اسلام راستین نزدیک کنیم. نباید شعار بدهیم. اگر مردم، صداقت و پاککرداری را در ما ببینند جذب انقلاب و اسلام میشوند. متأسفانه برخی بدقولیهای ما باعث شده است ک همین ارتباطاتی که داشتیم، را کمرنگ کنیم و خودمان را پیش آنها ضایع کنیم و آنها از خودمان مأیوس کنیم.
متأسفانه این بدقولیها و بد عمل کردنهای ما باعث شده است آبروی کشورمان برود و عوضش آمریکا، چین و ترکیه نهایت استفاده را ببرند و آن کشورها علیرغم مخالفت قلبیشان، با این کشورها، قراردادهای مختلف ببندند. هر گاه مسئولان ما درک درست و برنامهریزی دقیق برای یک منطقهای داشتند، توانستند مناطق مختلف جهان، موثر واقع شوند.
جمعیت هلال احمر، جهاد سازندگی که الآن با عنوان جهاد کشاورزی فعالیت میکند، آموزشکدههای فنی و حرفهای و خدمات رفاهی و بهداشتی و... از جمله الگوهای موفقی هستند که ما در برخی از کشورهای آسیایی و آفریقایی انجام دادیم و توانستیم موفقیت زیادی کسب کنیم، ولی نتوانستیم استمرار بدهیم، لذا خیلی از فرصتهای ایجاد شده را هم از دست دادیم. الآن ژاپن با توجه به تجربه جهاد سازندگی ما، سازمانی به نام «جیکا» راه انداخت و طی ده پانزده سال، در بیش از یک صد کشور توانسته برنامه عمرانی و سازندگی با نگاه فرهنگی ایجاد کند حتی در کشور ما. فرقه آقاخانیه ـ از فرقههای فعال اسماعیلی ـ هم از این فعالیت نهاد انقلابی ما الگوی خاص خودش را استخراج کرده است و در کشورهای ضعیف و فقیر اسلامی از جمله افغانستان، هند، پاکستان، برخی کشورهای آسیای مرکزی و آفریقایی و... تبلیغ میکند.
■ با فعالان جبهه فرهنگی شهر و استان و کشور مرتبط باشیم
یکی از نکات ضروری برای گفتمانسازی و گسترانیدن تفکر انقلاب اسلامی، آشنایی و ارتباط با فعالین فرهنگی شهر، استان و کشور است که این آشنایی خودش مقدمه فعالیتها و کارهای فرهنگی دیگر میشود و برای تربیت نیرو و رشد هم میتواند موثر واقع شود. مراکز فعال فرهنگی و انقلابی کشور را بشناسیم و سعی کنیم با آنها ارتباط داشته باشید و از پتانسیلها و ظرفیتهای آنها استفاده کنیم. مثلاً حوزه هنری، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب، مرکز فرهنگی میثاق، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، کنگره سرداران شهید استانهای مختلف، ستاد راهیان نور، موسسه روایت فتح، موسسه عماد و... را بشناسیم و در جریان فعالیتهای آنها باشیم. نشریات و سایتهای حزباللهی مانند راه، پنجره، سوره، زمانه، پلاک هشت، امتداد، خط، حاشیه و... را بشناسیم و در توزیع آنها بکوشیم و به دست اهلش برسانیم. توزیع محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (اعم از کتاب، CD، نشریه و پوستر و...) را دست کم نگیریم.
این یکی از بهترین خدماتی است که میتوانیم به جبهه فرهنگ و فکر انقلاب بکنیم. قرار نیست از صفر تا صد برنامهای را خودمان انجام دهیم. اگر دیگران تا پله 4 تا 5 پیش آمدند، ما ادامه دهنده و تکمیل کننده راه یا کار آنها باشیم. لذا اگر نشریه یا نرمافزار یا کتاب خوبی تولید شد، هم خودمان استفاده کنیم و هم اینکه آنها را به دست دیگر فعالان برسانیم. شاید همه ما نتوانیم تولیدکننده باشیم، ولی در توزیع آثار گفتمان امام(ره) و انقلاب میتوانیم کمک کنیم. شاید نشریات و کتابهایی که در حوزههای مختلف مرتبط به گفتمان انقلاب منتشر میشود، در راستای کار و دغدغه مطالعاتی و درسی ما نباشد، ولی عادت کنیم که آنها را به دیگر دوستان و فعالان اطلاع دهیم. شاید که مورد استفاده آنها قرار بگیرد.
داشتن پاتوق فرهنگی خیلی موثر است. خوشبختانه این هیئت و کتابفروشی و موسسه حدیث مهتاب و دیگر مراکز فرهنگی میتوانند در گردهم آمدن نیروهای مذهبی شهر و منطقه موثر واقع شوند و از دل آنها گرد هم آمدنها و جمع شدنها، هم باعث تقویت ابعاد معرفتی و معنویتی ما شود و هم اینکه نیروهای خوبی تربیت شوند. لذا قدر همین فضاها و امکانات موجود را بدانیم و برای بهبود و تغییر شرایط فعلی آن به شرایط مطلوب کوشش کنیم. اهل صبر و استقامت باشیم. با دیدن یکی دو تا مشکل یا بد اخلاقی یا نقص، کار را رها نکنیم. سعی کنیم بیش از آن اقدامات انقلابی و چکشی انجام دهیم، اقدامات اصلاحی داشته باشیم. کار جمعی سخت است و لازمه کار جمعی، روحیه باز، تحمل نظرات مخالف و صبر و استقامت است. اگر بتوانیم در یک جا تجربه موفقی داشته باشیم. هم میتوانیم برای دیگران الگو باشیم، هم در آینده راحتتر میتوانیم فعالیت جمعی داشته باشیم و موثر واقع شویم.
با فعالان فرهنگی و مذهبی شهرهای آمل، ساری، بهشهر و بقیه شهرهای استان و حتی کشور مثلاً شیراز، خرم آباد، سبزوار، بیرجند، تبریز، قم، اهواز و... آشنا و مرتبط باشیم. از تجربیات آنها میتوانیم استفاده کنیم و تجربیات خودمان را به دیگر فعالان انتقال بدهیم. الآن شما فعالان فرهنگی که در بابل هستید باید از فعالیتهای اخیر دوستان فرهنگی و دانشجویی خود در بابلسر، آمل، ساری و نور و... ـ خبر داشته باشید.
برای نمونه اخیراً فیلم «شکارچی شنبه» یا مستند «مهار نشده» در دانشگاههای کشور ـ حتی دانشگاه مازندران در بابلسر ـ پخش و توزیع شد حال شما هم در حمایت از این فعالیتهای فرهنگی در شهر یا دانشگاه خودتان آن را پخش کنید. یا مثلاً اخیراً نشریه «حاشیه» ویژه طلاب و همچنین ماهنامه «زمانه» از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است، ولی برای شما و خیلی از طلاب منطقه و استان هنوز شناخته شده نیست و توزیع نشده است یا دوره مطالعاتی صحیفه امام(ره) و آثار رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری و... در برخی تشکلها و هئیتها برگزار میشود. کتاب «خلاف جریان» از دکتر سعید زیبا کلام، «جریانشناسی فکری معاصر ایران» حجتالاسلام خسروپناه یا «نفحات نفت» از رضا امیرخانی، نویسنده کتاب «داستان سیستان» و «من او» و دیگر کتب اساتید و فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که اخیراً یا در گذشته، منتشر شده است، در بین تشکلهای دانشجویی مورد مطالعه قرار میگیرد، شما هم از این کارها الگو بگیرید و این نوع کارها را ادامه دهید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.